لحظه های شیرین وصال

خاطرات من و همسرم

لحظه های شیرین وصال

خاطرات من و همسرم

احوالات بنده

سلام دوستای گل و مهربون خودم...شرمنده این چند روز نه بهتون سر زدم نه جواب کامنتاتونا دادم!هم فرصت نمیشد هم از نظر روحی بهم ریخته بودم!امشب جبران میکنم و به همتون سر میزنم!راستی نماز روزه هاتونم قبول باشه...ما که از این شانسا نداریم!یه روز خواستم روزه بگیرم ظهر که شد محسن صداش در اومد!جون نداشتم راه برم...نمیشه دیگه! 

همتون ازم خواستین صبور باشم و تحمل کنم...همتون گذشته را به یادم آوردین و ...حرفاتون درسته بچه ها ولی زندگی مشترک خیلی فرق میکنه!دوستای متاهلم حال منا بهتر درک میکردن چون خودشونم تجربه دارن!به نظر من هرچیم عاشق باشی یه جایی کم میاری دیگه!من از محسن یه توقعاتی دارم که یه چند وقتیه به خاطر خونسردیش  اونا را برآورده نکرد،حرف و حدیث خانواده ها،فشارای روحی،مشکلات خانوادگی،درگیری های کاریمون و همش تو راه بودن و ...همه و همه دست به دست هم داره بود تا من عصبی و بهونه گیر بشم!با کوچکترین بی توجهی ناراحت میشدم و ...همش اعصاب خوردی و ...محسنم اخلاقش عوض شده بود!البته ما قهرمون چند دقیقه بیشتر طول نمیکشه اما این چند وقت شدت گرفته بود...البته همسری دیشب بهم قول داد همه چی درست میشه!الانم من از نظر روحی بهترم...تصمیم دارم در اولین فرصت برم پیش یه مشاور و حسابی ازش راهنمایی بخوام!دوست دارم زندگیمون بی نظیر باشه...  

دو شبی که اینجا بودیم خلوت و تنهایی را از همسرم دریغ کردم...نمیدونم ..بحث دریغ کردن نبود ولی خوب...این بار سینا هم همراهمون اومده بود هرشب با داداشم و سینا کنار هم میخوابیدیم!صبح که میخواست بره حسرت لحظه هایی را خوردم که میتونستم تو خلوت ببوسم و بغلش کنم اما این کارا نکرده بودم!البته همه به بوسیدن وقت و بی وقت محسن عادت دارن!جلوی پدر مادرام مراعات میکنه و پیشونیه منا میبوسه!شاید میخواستم خودمو تنبیه کنم...آخه حتی اون عشق همیشگی ،اون نگاها ،اون عزیزم گفتنا همه کمرنگ شده بود!ولی حالا میبینم بدون اون لحظه ها زندگیم خیلی پوچه!همسری رفت با نگاهی که یه دنیا حسرت توش بود!دعا کنید همه چیز درست بشه. 

راستی یه نفر واسم کامنت گذاشته بود که خیلی شوهر زلیلی!!نمردیم و شوهر زلیل هم شدیم!بیچاره محسن اگه من شوهر زلیل بودم چه غمی داشت!!!!ما که اصلا این حرفا بینمون نیست... 

پ.ن:قالبم هدیه بانوی عزیزمه...بدون اینکه من ازش بخوام این کارا واسم کرد....قالب فاطمه جونم که دارم...حالا یه مدت این یه مدت اون یکی!بانوی عزیزم کارت واسم خیلی باارزش بود..مرسی گلم.راستی قالب خواستین به بانو سفارش بدین کارش عالیه!

نظرات 53 + ارسال نظر
محمد شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:20 ب.ظ http://www.hubut.blogsky.com

سلام:
جالبه،...
به پای هم پیر شید الهی....

خاهر شوهری جان دل انگیز شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:56 ب.ظ

سیوم بارانی
دی میبینم که داری روحیه میگیری
اگه خاهر شوهری جان پیشت بود میفهمیدی باید دپ شی یا نه!!!!!!
دست بانو خانومم درد نکنه قشنگه
ولی من قالب فاطمه خانومو بیشتر دوست داشتم
میخای من به جای محسن دادا ببوسیمت!

آره اگه بودی خیلی خوب میشد
اون قالبم قشنگ بود ولی من قالبای روشنا بیشتر دوست دارم...قبلا این طوری نبودما!تازگیا این طور شدم...
نه نمیخوام!من بوس ـ محسنی میخوام!

dokhi یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:06 ق.ظ http://poram-az-eshgh.blogfa.com

سلام باران جونی خدا رو شکر که بهتری عزیزم

بانو یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:49 ق.ظ http://ghalebeweblog.blogfa.com/

سلام قربونت. شرمنده ام کردی
انشالله همه چی درست میشه
بوس بوسی

غزل یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:24 ب.ظ http://tameeshgh.blogfa.com

سلاااااااااااااااام عززیز دل خودممممممممممممم
واای باران الهی من فدات بشم مگه میشه من بیام نت ولی بهت سر نزنم این چندروز خونه نبودم خونه ی خواهرم بودم اینقدر ازم بیگاری کشیدن که نگووووووووووووووووو!
باران اینکارا یعنی چی؟واقعااااکه!بخدا میکشمتماااااا اگه ازاین کارا کنی مثلا خواستی سیاست کنیییییییی که من اینم
این دفعه وقتی محسن و دیدی باید تلافی اون روزا رو دربیاریااااااااابعدش بیا بنویس وااای

سلام عزیزم
امروز کم کم داشتم ناامید میشدما!آخه از دیشب هیچ کس واسم کامنت نزاشته بود...اینقده بد بود!غصم میخوردم!
راستی تازه خبر اینکه محسنی واسش یه کاری پیش اومد مجبور شد بیاد اینجا!الانم داره به همستر من غذا میده و ....
تلافی میکنم خواهر جون(شکلک خجالت)

بانو یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:27 ب.ظ

سلام باران جان واسه انتقال مطالبت از اون وبلاگ و آدرس به آدرس جدیدت نسخه ژشتیبان گرفتی؟ چه جوری انتقال دادی؟
ممنون میشم بگی

عزیزم من قبلا نسخه پشتیبانی گرفته بودم کل مطالب را!
ایناییم که میبینی اینجاست کپی کردم یکی یکی...خیلی وقت برد!

غزل یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:27 ب.ظ http://tameeshgh.blogfa.com

بارانیییییییییییییییی اینجا چه خوشگل شده
دست بانو جون درد نکنه
واقعا گل کاشته منم موخواااااااااااااااااااام
این قالبت ازاون یکی بهتره من که خیلی خوشم اوووووووووومد
مبااااارکا باشه جیگررررررررررم

آره دیگه منم دوست دارم

mrs یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:03 ب.ظ http://lovelyyyy.persianblog.ir

باران جونم سلام...نمیدونم یدفعه چی شد که انقد کمرنگ شدم تو وبلاگت...فک کنم چون بلاگفاو پرشین نبودی یکم برات سخت بود ولی الان تلافیشو دراوردم و همه پستای نخوندتو خوندم..عزیزم میدونم چی میگی.درسته من هنوز ازدواج نکردم ولی همه اینارو از دوستام و ابجیام شنیدم که چه مشکلاتی ممکنه پیش بیادمخصوصا تو دوران نامزدی که درکناراینکه قشنگترین دورانه گاهی سختترین دورانم هس.الانم فک کنم بزرگترین مشکل شما یکی محل کارو زندگی و نوع کار محسن باشه نه؟ولی عزیزم تا همین الانشم محسن خیلی بخاطرات کارا انجام داده که نشون بده واقعا عاشقته.

خوب کردی عزیزم
آره خانومی دقیقا همینه که تو میگی این مشکلات +فشارای خانواده ها و حرفاشون
من عشقشا باور دارم عزیزم
مرسی از حرفات

منم باران یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:35 ب.ظ

سلام باران خانومی.
همه ی اینا تقصیر دوران عقد طولانیه. ما هم همین مشکلاتو داریم.
صبر منم تموم شده. منم این روزام خیلی خیلی سخت میگذره. بدتر از همه حرفای فامیل.
باران باورت میشه ما توی ۴۵ روز گذشته فقط ۲۴ ساعت کنار هم بودیم.
اما بارانم صبر داشته باش. انشاا...روزای خوب خیلی زود میرسن.
عزیزم به اقا محسن فرصت بده. حرفاتو بهش بزن. احساستو بهش بگو. تک تک خواسته هاتو بگو. اما اروم و با مهربونی.
یه طور رفتار کن که واقعا احساس کنه درکش میکنی.

سلام عزیزم
آره من دکه از خدامه زودتر عروسی کنیم ولی نمیشه دیگه.محسن آمادگیشا نداره!
مرسی از حرفات باران جون
میدونم همه این مشکلاتا کم و بیش دارن

منم باران یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:42 ب.ظ

نکنه تو هم براش مثل بقیه باشی.
اینجوری خدای نکرده کم میاره. مطمئن باش داره سعیشو میکنه.
عزیزم اگه کنارش باشی و بهش بگی که درکش میکنی تلاششو هزار برابر میکنه.
بارانم میدونم سخته اما چه کنیم. همیشه صبر و تحمل مال خانوماست.
انشاا... مثل قبلنا دلت شاد شاد باشه.
خدا کنه خیلی زود همه ی مشکلاتت حل بشه.
ما هم زود زود شیرینی عروسیتو بخوریم. باشه؟
بوووووووس برای باران مهربون و صبور خودم.

فدات گلم
مرسیییییییییی از حرفای قشنگت

زهره دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:17 ق.ظ

به به تو کی آپ کردی که من خبر نشدم؟؟؟؟آخه من اولین صفحه ای که باز می کنم اینجاست....نگفتی بهم...خب خدا روشکر...خوشحالم از خوشحالیت.....اره باران .....نم بعضی موقع که دورمون شلوغه کلی غصه تنهایی رو دارم....مثلا همین امشب مردیم تا تنها شدیم نمی دونم عذاب الهی از کجا نازل شد طایفه عمع م ریختن خونه....مامانمم نبود که داشتم دیونه میشدم......

دیروز میخواستم بهت بگم ولی دیگه جواب اس ندادی گفتم حتما سرت شلوغه عزیزم
الهی بمیرم خواهر درکت میکنم...
عوضش تلافیش در اومد(شکلک چشمک)

A&M دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:44 ق.ظ http://beomine.blogfa.com

سلام عزیزم
خوبی؟باران جان من چند دفعه کامنت گذاشتم اما ثبت نمیشدددددددددد
عزیزم مطمین باش وقتی باهم همخونه بشین مشکلاتتون تموم میشه اینا بخاطر دوریه منم باوجود اینکه دوران عقدم کوتاه بود بعضی وقتها ب مشکل برمیخوردم یعنی بهتره بگم زیادی حساس بودم اما دیگه از اون مشکلات خبری نیس خداروشکر
مطمین باش برا تو هم همینه

خودمم میدونم اون موقع حل میشه...دعا کن واسمون عزیزم!
خدا را شکر که تو خوب و خوشحالی...همیشه خوشبختیت آرزوی من بوده عزیز دلم!

مهدی و هنگامه دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:46 ق.ظ

سلام باران جان
خوبی خانومی
خیلی از دوستان گفتن که این مشکلات واسه دوران عقد که زیاد میشه هست
با این که من و شوهرم مشکلی نداریم اما قبول دارم که دوران عقد که طولانی میشه به همراهش صد مشکل میاره چون دوستام که تو دوران عقد بودن با چشمهای خودم میدیدم که روزی صد بار می گفتند کی بشه بریم سر خونه و زندگی خودمون
و وقتیم رفتند سخونه و زندگی خودشون مشکلاتشون تمام شد
اما سعی کن با چیزهای کوچک این دوران که می تونه بهترین دوران باشه را خراب نکنی

هنگامه جون خوب شما که خیلی دیر به دیر همدیگرا میبینید....هر چی این دیدارها اونم در حضور خانواده ها بیشتر باشه مشکلاتم بیشتره!.ما از اول تابستون سر جمع یه هفته بدون هم نبودیم!!!اینم هست.....
این دوران واقعا بهترین دورانه اما تو این دوران آدم باید زندگیشو سر و سامون بده تا با خیال راحت بره سر خونه و زندگیش.....

A&M دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:09 ق.ظ http://beomine.blogfa.com

منم آپممممممممممممممممممممممممممم

هما(دختر بهار) دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:13 ق.ظ http://homafingili.blogfa.com

ایشاا... که همه چی درست میشه

mrs دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:57 ق.ظ http://lovelyyyy.persianblog.ir

عزیزم دیروز کامنتام نمیومد.الان دوباره بقیشو برات میفرستم!

mrs دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:02 ب.ظ http://lovelyyyy.persianblog.ir

اگه بخوای ب این چیزا فک کنی همیشه غم و غصه تو زندگیت داری...من به این معتقدم که ادم هرجور فک کنه همونجوری میشه.اگه بیشتر به لحظه های بد و کم و کاستیای زندگیت فک کنی که البته فک نمیکنم خیلی زیاد باشه همونا میشه دغدغتو دیگه امونتو میبره.اصن یدفعه ب جایی میرسی که زندگی برات معناومفهوم نداره و ب پوچی میرسوندت.باورکن من خودم اینو تجربه کردم.همشم از یه فکرمسخره و کوچیک شروع شد

mrs دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:04 ب.ظ http://lovelyyyy.persianblog.ir

عزیزم همیشه رو هرچی که بیشتر تمرکز کنی بیشتر بهش نزدیک میشی پس بیشتر به چیزای خوب و لحظه های نابتون فک کن.من خودم خیلی وقتا تو اوج خوشی یاد ناخوشی و لحظه های تلخم میافتم و دیگه اعصاب خودمو حسابی برا همون 1چیز خورد میکنم.یادت باشه زندگی اونقد ارزش نداره که بخوای نصفش به دغدغه بکذرونی!لذت ببر،شاد باش و عاشق زندگی کن.دوست داشتی پیش منم باز بیا و کمکم کن.من دارم از همه دوستای متاهلم کمک میگیرم که لحظه های بهتری براخودمون بسازم.دوستت دارم مواظب خودت باش گلم...

مرسی عزیزم از حرفات
همشونا قبول دارم ولی گاهی آدم اشتباه میکنه دیگه...اما شماها نگران نباشین زودی حل میشه!عشق کلید همه مشکلاست
در اولین فرصت میام پیشت عزیزم و حسابی حرف میزنیم الان همسری منتظره برم وسایلما جمع کنم داریم میریم خونه اونا شب جایی دعوتیم!بووووس

غزل دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:13 ب.ظ http://tameeshgh.blogfa.com

خودم نمردم که هرروز میام واست کامنت میزارم عزیییییییییییزمتوهم واسه من بزااااااار
راستی اپییییییییییییدم
منتظرتم گلم

mary دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:47 ب.ظ

salam baran.khoda ro shokr kheyli khoshhal shodam k behtari shokr
eishala dg hich moshkeli peyda nemikonii.
shad bash
ghalebet kheyli naze dastesh dar nakone

زهره سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:56 ق.ظ


چیه؟؟!!!خب دلم هواتو کرده بود.....

دوشیزه خانم سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:27 ق.ظ

سلـامـ :*

خوبی ؟

قالبت خیلی ناز شده باران جون .. دست سازندش درد نکنه :)

خوبه که ایندفعه زیاد تنها نبودین ..

تا قدر چیزیُ که داری خیلی بیشتر بدونی (;

ایشاالا اگه مشکلی دارین خیلی زود حل بشه

عروس و داماد عاشق (عفت) سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:31 ق.ظ http://mf8987.blogfa.com

بدو باران جونی آپ کردم

فرزانه سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:59 ب.ظ

سلام خانومی
خوبی گلم
سالگرد ازدواجتون رو تبریک میگم..با یه عالمه تاخیر
باید منو ببخشی!!
ولی خیلی بی معرفتی..
یه یادی نمیکنی از من؟؟؟نمیگی کوشش این فرزانه که این همه بهم سر میزد!!!!
.
.
.
دلم میخواد یه عالمه باهات حرف بزنم..
گاهی اوقات اینقدر هیچ کس رو ندارم باهاش حرف بزنم که احساس تنهایی میکنم..
کاملا درکت میکنم
کاش کنار هم بودیم
کاش میشد وقتایی که دلمون میگیره باهم حرف بزنیم . همدیگه رو نصیحت کنیم..
.
.
دلم برات تنگ شده بود
گوشیمو عوض کردم و شمارتو ندارم..
وقت کردی یه اس بده
۱۰۰۰تا بوس

وااااااااااااااااااااای ببین کی اینجاست!الهی قربونت برم.کجا بودی تو؟
فرزانه دل منم خیلی گرفته...منم هیچکسا ندارم که حرفاما بهش بزنم!
حتما بهت اس میدم خانومی
خیلی خوشحال شدم نظرتو دیدم
دلم واست یه ذره شده بود.بوسسسسسسسسس

مهشاد سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:05 ب.ظ http://www.aramesh71.blogfa.com

عیدت مبارک عزیزم

خاهر شوهری جان دل انگیز سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:30 ب.ظ

سلام بارانی جونیم
چطوری گلم؟
عیدت مبارک عزیزم
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس

زهره چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:20 ق.ظ

عیدت مبارک گله من

... چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:03 ب.ظ

سلام
من خیلی وقته وبت رو میخونم از زمانی که با هم دوست بودین تا الان. بهترین جاش زمان عقدتون بود..
تا الان برات نظر نذاشتم یعنی خاموش میخوندمت اما الان که میبینم یه ذره به مشکل خوردین واقعا براتون ناراحت شدم دیگه طاقت نیوردم برات نظر نذارم
من میدونم با چه سختی هایی به هم رسیدین از خواهش میکنم تحمل کن چون وهقعا هم دوستون دارم هم عاشق عشق پاکتونم...
براتون روزایی پر از خنده آرزو میکنم..

مرسی دوست خوبم
ولی چه خوب میشد خاموش نبودی...
البته هنوزم راهی هست .....دیگه خاموش نمون!تو که از اول باهام بودی و در جریان همه چی هستی خوب بیا بخون و باهام حرف بزن مگه چی میشه؟

من کنار تو پر از آرامشم چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:43 ب.ظ http://our-diary.persianblog.ir

مطمئن باش عزیزم زندگیت بی نظیر هم میشه. و این مشکلای کوچولو کوچولو هم زود تموم میشه.... آرزومه که دیگه هیچ وقت اینجوری گرفته و ناراحت نبینمت

آره آجی جونم لینکم کن منم که همون اول لینکت کردم

من کنار تو پر از آرامشم جمعه 11 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:53 ق.ظ http://our-diary.persianblog.ir

مرسیییییییییی عزیزم . انشالله سال دیگه قبولی تو رو بهت تبریک بگم. اره اجی جونم قبول شدم . آخه امسال همینجوری شرکت کرده بودم مثلا آشنا بشم نمیدونم شانسم خیلی ظاهرا قوی بود قبول شدم .
آخه اون موقع ها همون دورانی بود که زیاد تحویلم نمیگرفتی بعد که خیلی ازش گذشت گفتم حالا یهو بی مقدمه بهت بگم میگی ایشششش مثلا که چی حالا گفتی

اوووووف اگه بدونی کدوم شهر قبول شدم که توهم باهام همراهی میکنی تو غصه خوردن الان تو خصوصی بهت میگم

مریم یکی از دوستای باران جون شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:52 ق.ظ

سلام باران جونم.

عید گذشته ی شما مبارک

بانو شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:49 ب.ظ

سلام عزیز بدو بیا که قالبم عوض شده. نظتو واسم بذار

A&M شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:16 ب.ظ http://beomine.blogfa.com

سلام بارانیییییییییییییی جوووووووووون
خوبی؟عزیزم هرچی من دیر بیام تو دیرتر میای
من آپیدم تو بیا آپ کن دیگه
دلمون تنگیده

A&M شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:00 ب.ظ http://beomine.blogfa.com

azizam ishalla k karet khub anjam beshe yadet bashe bem begiyaaaa
Rast migi bkhoda gahi fek mkonam cheqad bkhod qor mizanam

بانو شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:28 ب.ظ http://ghalebeweblog.blogfa.com/

خیلی بده . من نوشتم قالب سفارشی می سازم
بعدش......
بقیه اش رو بیا اونجا بخون باران جان

mrs یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:08 ب.ظ http://lovelyyyy.persianblog.ir

عزیزم هنوزم منتظرتما.نمیای؟؟

خاهر شوهری جان دل انگیز یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:22 ب.ظ

سلام بارانی
یبه موقع نیای اپ کنیا

نازنین یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:30 ب.ظ http://naziyenima.blogfa.com

سلام باران جون
خوبی عزیزم ؟
بعد از یه ماه و نیم برگشتم و الان باید بشینم بخونم توو این مدت چی گذشته
ایشا... این مشکلاتی هم که ازش حرف میزنی با توکل به خداو تلاشه خودت و محسن حل میشن

A&M سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:53 ق.ظ http://beomine.blogfa.com

بارن جون بیا دیگه

mary سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:56 ق.ظ

baran pas to key mikhay biyay up koni ha ha ha?
zudi bia dg az halo ahvalet b a khabar beshim azizam

بانو سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:15 ب.ظ http://ghalebeweblog.blogfa.com/

کجایی عزیز؟

غزل سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:21 ب.ظ http://tameeshgh.blogfa.com

کجاییییییییییی باران؟
بازم که غیبتت طولانی شد

خاهر شوهری جان دل انگیز چهارشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:35 ق.ظ

باران پا میشم میام میزنمتااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
کجاییییییییییییییییییی؟چرا نمیای اپ کنیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پـــریــا ( آواز پــری هاااا ) چهارشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:49 ب.ظ http://pariha.blogfa.com/

سلااممم

نیستیااااا

dokhi پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:20 ق.ظ http://poram-az-eshgh.blogfa.com

کجایی دختر خوب بیا آپ کن دیگه
حالت خوبه؟؟

mary پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:55 ق.ظ

baran bodo biaa dg hamash mia m webet mibinam up nakardii.nemitunamam behet s bedam
omidvaram khub bashii

نازنین ومصطفی جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:37 ق.ظ http://www.khateratemon.blogfa.com

سلام باران جون ایوایییییییییی چرافرصتهای تنهابودن کنارهمسرتوازدست میدیییییییییییییی؟

منم باران جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:57 ق.ظ

باران خانومی کجاییییییییییی؟ بیا دیگه.

ندای محسن جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:03 ق.ظ

نیستیا
حوبی؟

㋡جوجو ღ پیشی㋡ جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:13 ب.ظ http://www.damobazdam.blogsky.com/

سلام بر باران خانم و آقا محسن گل...
ما هم مثل شما عاشقیم که با هم یه وب مشترک زدیم.خوشالمون میکنی اگه بهمون سر بزنی...
خیلی خوشحالم وقتی میبینیم اینقدر همو دوست دارین...ایشالاه مشکلات همه زود حل شه و همه به هم برسن...
مواظب خودتون باشین..فعلا....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد